ديپلمات انرژي جهان
علي آهنگر
اصلا تعجب نكنيد. انرژي دنيا بيصاحب مانده است. جهان در عصر پرتلاطم گذار انرژي گيج، سردرگم، بلاتكليف و از همه بدتر، بدون زبان گوياي جهاني است. جهان دقيقا نميداند به كجا ميخواهد برود. جهان فقط اسب سركش بدون زين پيمان آب و هوايي ۲۰۱۵ پاريس را عليه نفت و حتي گاز يكه ميتازاند در حالي كه اين پيمان به هيچ روي عليه نفت نيست. بلكه همصدايي بينالمللي براي كاهش كربن و گازهاي گلخانهاي است. در نبود يك زبان بران و گويا در سطح بينالملل براي دفاع از نفت، آژانس بينالمللي انرژي كه در اساس براي ريشهكني نفت در سال ۱۹۷۴ به وجود آمد، تيشه بر ريشه هستي جهان ميزند. دشمني و دروغگويي آژانس بينالمللي انرژي با هنجارهاي انرژي جهان به حدي است كه چند سال پيش از گروه منابع ثانويه اوپك اخراج شد. اما اين همه كار نبود. كميتههاي انرژي مجلس نمايندگان و سناي امريكا چند ماه پيش در نامهاي رسمي به فاتح بيرول، آژانس بينالمللي انرژي را صريحا به دروغگويي و گمراه كردن سياستمداران جهان متهم كرده و خواستار پاسخگويي آنان شدند. آژانس بينالمللي انرژي در حالي ميخواهد جهان را از نفت محروم كند كه موضوع فقر انرژي در جهان زباني براي بيان ندارد. اينكه امروزه بنابر آمارهاي معتبر بينالمللي بيش از ۶۷۵ ميليون نفر در جهان حتي به اشكال اوليه انرژي دسترسي ندارند و بيش از ۲.۳ ميليارد نفر از ساكنان زمين به سوختهاي آشپزي تميز دسترسي ندارند از واقعيتهاي تلخ اما بدون مدافع و زبان گوياي جهاني است. اما اينها همه واقعيتها نيست. واقعيت تلختر اين است كه بسياري از كشورهاي نفتخيز جهان با برنامههاي سوداگرانه آژانس بينالمللي انرژي با از دست دادن درآمدهاي نفتي به فقر و پيامدهاي فاجعهبار و انفجاري سياسي، اقتصادي و اجتماعي آن دچار ميشوند؛ موضوعي كه كشورهاي نفتخيز آفريقايي در نامهها و بيانيههاي سرگشاده در نشستهاي كاپ ۲۶، ۲۷ و ۲۸ كه از سال ۲۰۲۱ بلاي جان نفت شده است، ابراز داشتند. دستاندركاران بينالمللي نفت ميدانند كه پيمان آب و هوايي ۲۰۱۵ نه مجوزي براي محو نفت كه درخواستي براي كاهش كربن است. اوپك و كشورهاي نفتخيز منطقه بارها موضوع كربنزدايي از نفت و تبديل آن به سوخت پاك را مطرح كردند..
اما واقعيت اين است كه مردان نفت اوپك ديپلماتهاي ورزيده و زبانآور و موجبرانگيز نيستند. آنها توانايي رساندن پيام و ذهنيات خود را به مردم جهان و سازمانهاي بينالمللي ندارند. آنها از رنج گفتن و بيان در عذاباند. اين واقعيت است. چنان كه هيثم الغيس ميگويد و اوپك باور دارد، جهان براي تامين امنيت انرژي خود تا سال ۲۰۴۵ به ۱۴ تريليون دلار يا حدود سالانه ۶۱۰ ميليارد دلار سرمايهگذاري در بخش نفت و گاز نياز دارد. اما اوپك نميتواند اين واقعيت را در گوش جهان نجوا كند.
امروز و در عصر پرتلاطم گذار انرژي كه هويت و هستي كشورهاي نفتي در معرض نابودي است، دنياي نفت و انرژي به ديپلماتي در سطح جهاني نياز دارد كه زبان گويا و دقيق انتقال انرژي باشد و او كسي نميتواند باشد جز محمدجواد ظريف.
گذشته از آنكه نفت جهاني امروز از نداشتن يك مدافع و سخنگوي برجسته همانند ديپلمات فقيد احمد زكييماني در رنج است، نفت ايران نيز بيش از هر زمان ديگري براي حيات و بقاي خود به مردي كارآزموده در عرصههاي ديپلماتيك نيازمند است.
در نظر داشته باشيم ناترازي گاز ايران تا هشت سال ديگر به بحران غيرقابل وصف ۱۳۵ ميليارد مترمكعب در سال ميرسد. به عبارت ديگر، با فرض كاهش طبيعي توليد گاز با نرخ ۸ درصد، توليد سالانه ۲۷۷ ميليارد مترمكعبي ايران در ۸ سال ديگر به حدود نصف كاهش مييابد.
در نظر داشته باشيم كه براساس برنامه تكليفي قانون هفتم توسعه، ايران بايد در پنج سال آينده توليد گاز خود را به ۱.۵ ميليارد متر مكعب در روز، توليد بنزين را به ۱۲۹ ميليون ليتر در روز و توليد نفت خام را به نزديك ۵ ميليون بشكه در روز برساند.
برپايه اعلام مدير برنامهريزي تلفيقي شركت ملي نفت، ايران براي نگهداشت كنوني و اجراي برنامههاي توسعه به ۲۷۵ ميليارد دلار سرمايه و البته ورود تكنولوژي و تجهيزات نياز دارد. جذب سرمايهاي در اين سطح و اجراي برنامههايي در اين حد و حدود كه لازمه حيات و بقاي نفت و انرژي ايران است، تنها از كسي برميآيد كه زبان ديپلماسي دنيا را بلد باشد. او بايد با تكنيكهاي ديپلماتيك بار ديگر ايران را به زبان گويا و كانون نفت و انرژي جهان بدل كند، دنيا را از فاجعه بيبرنامهگذار انرژي آگاه سازد و بتواند گامهاي اساسي در جهت حيات و بقاي نفت و انرژي ايران بردارد. اينها همه از شخصيتي چون محمد جواد ظريف ساخته است. نفت و انرژي ايران و جهان چشم به راه ديپلمات كاربلد و ارجمند است.